ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست
چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست
از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام
ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست
لطفا برای بقیه شعر ها ومتن های عاشقانه دیگر
بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست
چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست
از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام
ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست
لطفا برای بقیه شعر ها ومتن های عاشقانه دیگر
بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
تا می خواهم از تو دل بکنم
صبر می آید !
چقدر این عطسه های
" پاییزی "
را دوست دارم ...
عشق چیست؟
عشق حدیثی است که با یک نگاه ولبخند شروع با بوسه ای به اوج وبا قطره اشکی به پایان میرسه
زود قضاوت نکن
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
بزرگترین بازنده زندگی کسی است که نمیداند قلب چه کسی برایش می تپد
نگاهت شکست ستمگریست و چشمانت به من گفتند که فردا روز دیگریست ...
عزیزم حسادت نکن ، این که بعد از تو بغل گرفته ام ، زانوی غم است !
گهگاهی سفری کن به حوالی دلت ، شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد .
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ، اگر باران بند بیاید از این خانه می روم .
از درد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری .
تعداد صفحات : 2